سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرای اندیشه

گه گاهی که بلند بلند فکر می کنم در این صفحه منعکس می شود .
 

 

السلام علیک یا روح الله

فرا رسیدن نیمه خرداد یاد آور درد جانسوز رحلت پدر پیر امت اسلامی است . مردی که با گذشت نوزده سال از رحلتش هنوز هم یادش ، نامش ، تصویرش و خاطراتش موجب میشود تا داغ همیشه تازه فراق در دل فرزندانش سر باز کند و اشک را میهمان چشمان اندوهگین شان سازد . یقیناً مویه کردن در غم رحلت او  مرحمی بر زخم فراق اوست و جز این اشک ریختن ها و در فراق سوختن ها چه چیز چاره این آتش بر افروخته در قلوب ما را خواهد کرد .

ز دو دیده خونفشانم ز غمت شب جدائی   ***   چه کنم که هست اینها گل باغ آشنائی

نمی خواهم با او درد دل بگویم و نمی خواهم برایش عاشقانه بنویسم که این روز ها همه با او درد دل می کنند و برایش عاشقانه می نویسند و می سرایند . نمی خواهم درباره او از خاطره های محض بگویم چرا که خاطره را به اهل خاطره سپرده ام . می خواهم درباره آموزه های بلند او سخن بگویم . حقایقی که روح خدائی روح خدا (قدس الله نفسه الزکیّه) به ما آموخت و حیات او در قلب ما و جامعه ما مرهون زنده داشتن و پویایی همان آموزه هاست . اگر خدای ناکرده آموزه های امام راحل را در قلب خویش و ساحت جامعه مان فراموش شده ببینیم  و یا از آنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع مختلف حزبی ، جناحی یا سیاسی سوء استفاده کنیم و یا آنها را به شعارهایی تکراری و بی مغز تبدیل کنیم  ، آن روز است که امام را به حقیقت از خانه خودش بیرون کرده ایم و  باید بر رحلت حقیقی امام عزای حقیقی بگیریم .

ایمان به یکپارچگی دین و لزوم سیطره آموزه های دینی بر تمامی شئون مختلف زندگی فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی را می توان از اساسی ترین آموزه های امام راحل دانست . متأسفانه بسیاری از مسلمین و متأسفانه تر برخی از علماء و اندیشمندان دینی ، اسلام را به عنوان مجمع الجزایری از آموزه های جدا و متباین می شناسند به نوعی که نه تنها در خروجی های عملی اندیشه اسلامی بلکه در حوزه موضوعات مختلف علمی آن هم ، این تباین را به رسمیت می شناسند و میان آنها تفکیک قائل می شوند . عبادات را غیر احکام اقتصادی ، اقتصاد را غیر عبادی ، اعتقادات را بیرون از حوزه فقه ، تفسیر و قرآن شناسی را بی ارتباط با سیاست فقه و حقوق ، سیاست و امور بین الملل را بیرون از حوزه آموزه های ضروری قرآن و عترت ، تعبد را در تضاد با عقلانیت ، عرفان را مباین با تعبد به شریعت ، زمان و مکان را خارج از حوزه اجتهاد و خلاصه هر جزئی از اسلام را مباین و بی ارتباط با اجزاء دیگر می شناسند . گویی تلقی آنها از اجزاء مختلف دین مانند ذرات آرد است که در عین اجتماعشان از هم جدا و به هم بی ارتباطند .

سیره عملی امام (قدس الله سره) به ما آموخت تا اسلام را نه به عنوان یک واحد اعتباری (مانند لشگر که حقیقتی جز اجتماع افراد واحد ندارد) بلکه به عنوان حقیقت واحد مشککی (دارای مراتب) بدانیم که گر چه در مباحثات علمی موضوعات متفاوت و متباین پیدا می کند اما این تباین و اختلاف تنها در حوزه اعتبارات راه دارد و در حوزه حقیقت تمام مراتبِ این حقیقتِ واحده ، عین یکدیگرند و اگر با هم متفاوت دیده می شوند منشاء این تفاوت در ظهور و خفاء اوصاف آنهاست . در سیره و باور امام سیاست نه چیزی در عرض دین که عین دین ، و اخلاق نه چیزی در عرض فقه که عین فقه ، و عرفان نه چیزی در تباین با تعقل ، تعبد و زهد که عین عبودیت و عقلانیت و زهد ، اقتصاد نه موضوعی جدای از عبودیت که عین آن و ... جلوه می نمود به نوعی که وقتی از دریچه چشم امام راحل (قدس سره) به سیاست و اقتصاد نظر می انداختی اجرای سیاستی مبنتی بر آموزه های اسلامی و اصلاح ساختار اقتصادی ، عملی عبادی و مقرِّب محسوب می شود . بر خلاف دیگران که اخلاق دینی را در مسلخ سیاست قربانی می کنند و فقه را نادیده می گیرند او سیاستش اخلاقی و اخلاقش عرفانی و عرفانش عقلانی و عقلش شرعی و شرعش قرآنی بود . سعه صدر ، احترام به مخالف غیر معاند ، حفظ حریم کرامت اهل ایمان ، احترام به انسان ها و بسیاری از آموزه های دینی دیگر ، از نقاط برجسته ای بود که در سیره امام راحل (قدس سره) به روشنی قابل ملاحظه است .

در اندیشه امام راحل (قدس سره) دین یک نهاد در عرض سایر نهادهای اجتماعی تلقی نمی شود بلکه مهیمن و مسیطر و حاکم بر همه شئون فردی و اجتماعی انسان شناخته می شود. در باور او سایه دین بر سر همه ابعاد عملی و نظری گسترده شده است به نوعی که حتی قوانین عادی جوامع اسلامی که با شرع در تعارض نیست در حکم قانون شرعی بوده و تخلف از آن حرام شرعی و فقهی محسوب می گردد . در دیدگاه امام راحل (قدس سره) تقسیم شئون مختلف فردی و اجتماعی انسان به دینی و غیر دینی، سخن به گزاف گفتن است چرا که دین حقیقتی متعالی است که همه شئون انسان را در بر می گیرد و همواره درون و بیرون او را به امر خدای واحد رهبری می کند .

این هر دو نکته به نوبه خود معلول نگاه توحیدی امام راحل (سلام الله علیه) است . آنان که معنی حقیقی توحید را ادراک می کنند و در توحید ذات و صفات و افعال ذوب می شوند همه چیز را در پرتو نور توحید می نگرند و یکسر از تکثر گرایی رها شده و به دامن وحدت چنگ می زنند . تکثر ها در نگاه آنان به وحدت ارجاع می شود و در عین کثرت از حقیقت واحد برخوردار خواهد بود .

وظیفه امروزین ما زنده داشتن و ترویج نگرش توحیدی و دین باورانه امام راحل است . نگرشی که در پرتو عمل به آن در عین تحزب ، به اختلاف و نزاع در نخواهیم افتاد و در عین کار سیاسی به سیاسی کاری دست نخواهیم زد . نگرشی که عمل به آن موجب می شود تا سیاستمان دوباره عین اخلاق و دیانتمان گردد و دیانتمان از انزوای خود ساخته و دشمن خواسته برهد . اگر امروزه از برخی همراهان اولیه انقلاب به بهانه حمایت از دین ، تصریحاً یا تلویحاً سخن از جدائی دین از سیاست می شنویم  بدان دلیل است که نگاه ما به دین از نگاه امام راحل (قدس سره ) که همان نگاه اسلام ناب محمدی (ص) است فاصله گرفته است و اگر می بینیم که برخی مدعیان حفظ اصول اسلام و انقلاب ، اخلاق را به مسلخ می برند و به راحتی به بهانه غیرت دینی آبرو و جان دیگران را در معرض مخاطره قرار می دهند به راحتی تهمت می زنند و به سادگی آن را توجیه می کنند بدان جهت است که تصویری کاریکاتور گونه از اسلام و اندیشه های امام (قدس سره) رسم کرده اند .

برادران و خواهران بزرگوار من مباد روزی بر ما برسد که با بی رنگ شدن یا به شعارهای زینتی بدل شدن نام ، یاد و اندیشه های امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) که در نقش آیات محکمات انقلاب اسلامی است در سوگ از دست رفتن روح خدا بنشینیم .